الگوهاي مديريت در قرآن و اسلام
تو گمان ميكني موجود كوچكي هستي در حالي كه عالم بزرگ در تو خلاصه شده است؟
در بينش قرآني و تعاليم اسلامي از يك سو سايه توحيد الهي بر جامعه انساني افتاده و همه را با هر زبان و نژاد در يك مجموعه قرار داده است و اصولا در اسلام جامعه انساني جدا از مجموعه عالم هستي نيست و جزئي از عالم بزرگ است.
از سوي ديگر در جهانبيني اسلامي، انسان دنياي كوچكي است كه تمام عالم بزرگ را در خود خلاصه كرده و جاي داده است چنان كه در بيان پيشواي بزرگ ما امام علي(ع) آمده است:
"تو گمان ميكني موجود كوچكي هستي در حالي كه عالم بزرگ در تو خلاصه شده است؟"
اين بر اساس تمام اصولي كه در مديريت عالم بزرگ و در مديريت جسم و جان يك انسان حاكم است، بر جوامع انساني حكمفرماست. اين مسئله ميتواند الهامبخش مسائل زيادي گردد و براي يافتن اصول مديريت اجتماعي، سياسي، اقتصادي و آموزشي و غير آن ما را به دنبال جستجوي اصول مديريت الله در عالم هستي رهنمون گردد. براي نمونه امور زير را ميتوان ذكر كرد:
1-مديريت خداوند در جهان هستي بر پايه رحمت عام و خاص اوست، چنانكه در سوره حمد كه همه روزه آن را در نمازها ميخوانيم بعد از توصيف خداوند به "ربالعالمين" او را به رحمان و رحيم توصيف ميكنيم، يعني عالم هستي صحنه اين دو صفت الهي "بخشندگي و مهرباني" است. مديريت ما نيز در تمام زمينهها بايد بر اساس رحمت عام (محبت به دوست و دشمن) و رحمت خاص (محبت ويژه به دوستان شايسته) استوار باشد.
بنابراين آنچه مديران را با كاركنان يك مجموعه پيوند ميدهد، همان پيوند دوستي، صفا، صميميت و محبت است كه يك مجموعه را با قدرت و توانايي تمام به پيش ميبرد.
تشویق و تنبیه
إِنَّ الَّذینَ یَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْكِتابِ أُولئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ (159) إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا التَّوّابُ الرَّحیمُ (بقره، 160)
10.توبیخ بدكاران و پاداش به نیكوكاران، دو ركن اساسی در زمینه سازی رشد و اصلاح نادرستیها در سازمان است. (یَلْعَنُهُمُ اللّهُ ...أَنَا التَّوّابُ الرَّحیمُ )
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
قاطعیت
خداوند، پس از نزول آیهی تغییر قبله به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: حق، آن چیزی است كه از سوی پروردگار تو آمده است، پس هرگز به خود تردید راه مده.
9.مدیر و رهبر باید از قاطعیت و یقین برخوردار باشد، به خصوص وقتی كه قانونی را تغییر داده و سنتی را میشكند. (فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرینَ)
خداوند، حضرت ابراهیم را مورد آزمایش قرار داد و او همه آزمونها را با موفقیت گذراند. (بقره 124) برای منصوب كردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. (چنانكه خداوند برای انتصاب حضرت ابراهیم به امامت او را آزمود.)
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
نظارت
وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ ...(بقره، 143)
خداوند، خطاب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: و بدین سان شما را امتی میانهرو قرار دادیم تا ناظر بر اعمال مردم باشید.8. مدیریان و رهبران باید بر كارها و عملكرد زیردستان خود نظارت داشته باشند. (لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ )
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
ارزش و تلاش
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ ...(بقره، 134)
آنها امتی بودند كه درگذشتند و دستاورد آنها مربوط به تلاش خودشان میباشد و دستاورد شما نیز مربوط به تلاش خودتان است.
7.معیار ارزش گذاری در موفقیت افراد، میزان تلاش آنان است.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
تناسب شغل و شاغل، ارتقای پلكانی
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا... (بقره، 124)
خداوند، حضرت ابراهیم را مورد آزمایش قرار داد و او همه آزمونها را با موفقیت گذراند.
5.برای منصوب كردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. (چنانكه خداوند برای انتصاب حضرت ابراهیم به امامت او را آزمود.)
6.پستها و مسؤولیتها باید تدریجاً و پس از موفقیت در مراحل مختلف به افراد واگذار شود. (چنانكه حضرت ابراهیم پس از گذراندن مرحله نبوت و موفقیت در آزمایشها به مقام امامت رسید.)
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدبرخورد با متخلفان
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (بقره، 120)
خداوند خطاب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرماید: اگر از آنها (یهودیان و مسیحیان) پیروی كنی در حالی كه راه درست را به تو نشان داده ایم رابطه ات با خداوند قطع خواهد شد.
4.پس از ابلاغ وظایف هر فرد، در برخورد با تخلف نباید هیچ تسامح و تساهلی به خرج داد. (همانطور كه خداوند حتی نسبت به پیامبرش بدون ملاحظه و با كمال قاطعیت برخورد میكند.)
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
پیگیری كارها
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ ...(بقره، 87)
خداوند به موسی، كتاب تورات عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ كنند.
3.یكی از نكات لازم در راه رسیدن به موفقیت، پیگیری و تداوم برنامهها برای حصول نتیجه نهایی است. (همچنانكه خداوند، پیامبران را پشت سر هم برای دعوت مردم فرستاده است.)
نسبت دين و ايدئولوژي
در باره نسبت دين و ايدئولوژي بحث هاي پيچيده و بسياري شده است ولي از يک نکته بسيار مهم نبايد غفلت کرده و آن اين که ايدئولوژي نماينده علم محدود بشري و دين نماينده وحي و علم و حکمت بي پايان الهي است.
محقق انديشگر علي اکبر رشاد درباره نسبت دين و ايدئولوژي مي گويد: «بهتر آن است که از اصطلاح ايدئولوژي در باب تبيين مفاهيم اسلامي بهره نگيريم. چه ممکن است هر چه تلاش کنيم ، باز هم از شبهات و بارهاي منفي آن رهايي نيابيم و برداشت منفي از ايدئولوژي به دين تسري کند. دين نيز کاربرد ايدئولوژي به مفهوم صحيح آن دارد، اما دين در ايدئولوژي خلاصه نمي شود، که بحري را در کوزه اي نمي توان گنجاند
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدمولفه هاي سياست در قرآن و علوم سياسي
اکنون از چشم اندازي ديگر يعني از چشم انداز علوم سياسي به امر سياست و حکومت و يا در حقيقت به مولفه هاي بنيادين سياست و حکومت در قرآن نظري مي افکنيم تا دريابيم آيا اين مولفه ها در قرآن يافت مي شود يا نه.
در علوم سياسي ، سياست چنين تعريف شده است: «سياست عموما به مفهوم عمل اخذ تصميم و اجراي آن براي کل جامعه است. پس در سياست عمل ، عامل و موضوع عمل وجود دارد. عامل عمل سياست حکومت يا نهادهاي تصميم گيري و اجرايي دولت هستند. موضوع عمل ، گروه ها، افراد و بخش هاي مختلف جمعيت اند.
دولت براي اخذ تصميم و اجراي تصميمات به عنوان سياست ، نيازمند قدرت و توجيه قدرت يعني اقتدار، مشروعيت و ايدئولوژي است. قدرت نيز داراي منابع گوناگوني است.» در تعريف حکومت اين چنين آمده است: «در حکومت هم به معني عمل حکم راندن و هم به معني مجموعه نهادهاي مجري احکام به کار مي رود. کار ويژه هاي اصلي حکومت ، وضع قوانين و اجراي آنهاست.»
بعد از مراجعه به قرآن متوجه مي شويم که همه مولفه هاي سياست در قرآن يافت مي شود که به طور خيلي مختصر به آنها اشاره مي شود:
1
مباني حکومت ديني در قرآن
اکنون به قرآن بر مي گرديم و نظرش را درخصوص مساله سياست و حکومت جويا مي شويم. قرآن از ذکر هيچ اصل و معيار مهمي که به خوشبختي جامعه بشري مربوط مي شود مانند حکومت و اقتصاد کوتاهي و غفلت نکرده است ، ولي براي کشف اين اصول و معيارها به ژرف بيني و تدبر در آيات قرآني نياز داريم. (انعام 38)
به همين دليل بايد گفت نظريه پردازي در باب اثبات امر سياست و حکومت در قرآن ابعاد گسترده اي دارد و خواهان تامل و پژوهش عميق در آيات و واژه ها و از همه مهمتر شناخت جهان بيني قرآني و مراجعه به تفاسير است تا اصول و مباني مساله سياست و حکومت به دست آيد. پس نخستين گام در شناخت و بررسي اصول و مباني سياست و حکومت ، شناخت و بررسي واژه ها و آياتي است که بر ربوبيت تکويني و ربوبيت تشريعي الهي تاکيد مي کنند. بدون شناخت ژرف اين آيات که نشانگر جهان بيني قرآني است ، ورود و پژوهش در امر سياست و حکومت براي هميشه ناتمام خواهد ماند. ما تنها به نقل بخش کوچکي از آياتي که به ربوبيت تکويني و تشريعي الهي دلالت مي کنند اکتفا مي ورزيم. آيات دسته اول بر ربوبيت تکويني و آيات دسته دوم بر ربوبيت تشريعي دلالت دارند:
1- خدا خالق هر چيز است (رعد/ 16) «خداي ما کسي است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشيده و سپس هدايت کرده است.» (طه / 50)
2- همانا خدا به هر چه خواهد حکم کند.» (مائده / 1)
مفهوم رب و جايگاه ربوبيت در قرآن
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدسياست و حکومت در قرآن
منبع:روزنامه جام جم
مضمون اجتماعي وحي
سکولارها سعي مي کنند دين را فاقد جنبه سياسي معرفي کنند. اثبات اين قلمرو بسيار مهم نشان مي دهد که دين جنبه عمومي و اجتماعي دارد و به امور فردي و عبادي به زعم آنان محدود نمي شود. در اين مقاله و در رد مدعاي اسکولارها به بحث و بررسي و اثبات قلمرو سياسي دين از ديدگاه قرآن کريم مي پردازيم.
رسالت و زمامدارى
سياست و حكومت در قرآن كريم از موضوعاتى است كه بسيارى از صاحب نظران و قرآن پژوهان را به ديدگاه هاى متفاوت و گاه متعارض كشانده است. اين مسأله از جمله بحث هاى مهم ((رابطه دين و دولت)) است كه در كتب آسمانى و اديان الهى مورد توجه قرار گرفته است.مقاله حاضر ضمن اشاره به ديدگاه هاى عمده درباره رابطه ميان ((رسالت و زمامدارى)) آيات قرآنى در باب سياست و حكومت را طبقه بندى مى كند و نمونه هايى از حكومت هاى الهى را در قرآن كريم نشان مى دهد و به ويژگى هاى آنها اشاره مى كند.
سخن از سياست و حكومت در قرآن كريم بسيار دشوار است, چه اين كه موضوع سياست در كتاب مقدس مسلمانان در ميان متفكران و صاحب نظران در حد اثبات و انكار كلى است; برخى همه اين كتاب آسمانى را حكومتى و مربوط به امور اداره انسان و جوامع بشرى دانسته اند و برخى يكسره آن را غيرسياسى خوانده اند. چنين اختلافى در انظار در يك موضوع به ندرت بروز مى كند, اما از آن جا كه چنين موضوعى به رابطه ((دين و دولت)) تعلق دارد, همواره در كانون توجه قرآن پژوهان و سياست شناسان قرار داشته است.
نوشتار حاضر درصدد بيان ديدگاه هاى مختلف درباره قرآن و حكومت و يا به صورت پاسخ به يك سوال مشخص تر, به دنبال تبيين ديدگاه ها در موضوع رابطه نبوت و امامت به معناى زمامدارى و رهبرى است; سپس از منظرى سياسى, محتواى آيات الهى را مورد تجزيه و تحليل و دسته بندى قرار مى دهد و نمونه هايى از حكومت الهى در قرآن را ارائه مى كند.
در مقدمه بحث لازم است به يكى از مفاهيم كليدى قرآن كريم اشاره كنيم و آن ((فترت)) است كه از ديدگاه سياسى در قرآن كريم قابل تأمل مى باشد. اين اصطلاح تنها يك بار در آيه شريفه ((يا أهل الكتاب قدجاءكم رسولنايبين لكم على فتره من الرسل)).(2) به كار رفته است. اصل آن از ((فتر)) به معناى ((ضعف در چيزى))(3) و نيز ((سستى و ضعف بعد از قدرت و شتاب))(4) است.
((دوران فترت)) به دوره قبل از بعثت انبياى الهى اطلاق مى شود(5) كه حركت, شدت و قدرتى كه از دعوت الهى, مجاهدت ها و اصلاحات انبياى قبلى ايجاد شده, فروكش كرده و به ضعف و سستى و سكون گراييده است. ((دوره فترت)) قبل از پيامبر اسلام را به دوران جاهليت و انحراف اديان الهى نه تنها در جزيره العرب بلكه در سراسر جهان مى توان اطلاق كرد. در مقابل دوره فترت , دوران انبيا و پيامبران الهى كه دوره اتصال وحى الهى و عصر تنزيل است, قرار دارد. در اين دوران درخشان و مشعشع جوامع انسانى شاهد شكل گيرى شرايع جديد و حكومت هاى الهى هستند; بر اين اساس مى توان ادوار تاريخى جوامع بشرى را به دو بخش عمده تقسيم كرد: 1ـ دوره فترت; 2ـ عصر تنزيل.
در مورد وظايف مردم در قبال شرايع الهى در دوره فترت و نيز آغاز و پايان اين دوره, بحث هاى زيادى مطرح مى شود: آيا از زمان اتمام عمر يك پيامبر تا رسالت پيامبر بعدى, دوره فترت است يا انحراف در اديان الهى ملاك تشخيص فترت است؟ آيا بعد از رسول اكرم در تاريخ اسلام دوره فترت وجود داشته است يا اين كه قرآن كريم شامل همه نيازهاى انسان ها تا قيامت است و انحراف و تحريفى در آن نخواهد بود يا اين كه از ديدگاه شيعه زمين ـ هيچ گاه از حجت خدا (امامان معصوم عليهم السلام) خالى نمى ماند, از اين رو بعد از عصر پيامبر اسلام با وجود اوصياى الهى و ائمه دوازده گانه ديگر دوره فترتى نخواهد بود؟ و...
آنچه در تشكيل حكومت هاى الهى و ذكر تاريخ آنها در قرآن كريم قدرمتيقن است , عصر تنزيل است, يعنى دوره هايى كه وحى الهى بر انبيا نازل مى شده و بين زمين و آسمان اتصال برقرار بوده و خداى تعالى در اقتدار بخشى و نصرت مومنان به طور مستقيم دخالت مى كرده است. شواهد زيادى در قرآن كريم درباره تشكيل حكومت هاى الهى و امدادهاى غيبى به چشم مى خورد كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت.
نبوت و امامت
نقش وحی و رسالت در شکوفایی
جوامع بشری
جوامع انسانی همواره یک سیر تکاملی داشته و دارد. حیثیّت اجتماعی انسان، مانند سایر حیثیّت ها و خواص او، پدیده ای است که ذات اقدس اله از ابتدا آن را متکامل نیافریده، بلکه همانند سایر خواص روحی و پدیده های انسانی، به تدریج رشد می کند و از نظر کمّی و کیفی کامل می شود و چنین نیست که به یک باره یک جامعه چند میلیونی عالم کامل خلق شده باشد.
پس حیثیّت اجتماعی انسان چه از جهت کمی و چه از جهت کیفی رشد تدریجی دارد.
خانواده اوّلین هسته تشکیل
جامعه
رشد تدریجی کمّی جامعه از خانواده آغاز و به ارحام نزدیک و دور و بعد به عشیره سپس به قبیله و آنگاه به قوم و بعد به روستا و شهر توسعه می یابد.
قرآن کریم در تبیین ریشه های پیدایش اجتماع می فرماید:
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً انّ فی ذلک لآیات لقومٍ یتفکّرون؛(9) و از نشانه های او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد، آری، در این (نعمت) برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است». اوّلین ریشه طبیعی برای تشکیل یک جامعه کوچک در انسان همسر خواهی است.
پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه
قرآن و زندگی اجتماعی
آیاتی از قرآن ناظر به زندگی اجتماعی آدمیان است از جمله آن ها:
1ـ «یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم انّ اللّه علیم خبیر»(6) ای انسان ما شما را از زن و مرد آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. با کرامت ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، خدای سبحان به حق دانا و خبره است.
این آیه مشتمل بر سه بخش است.
بخش اول می فرماید: همه انسان ها از یک زن و مرد آفریده شده اند و از این جهت امتیازی بین آحاد امت و افراد جامعه نیست.
بخش دوم: هیچ جامعه بر جامعه دیگر برتری و فخر ندارد و گروه بندی هایی نظیر عرب و عجم و قریش و ایرانی و مصری و غیره سند شرافت و نشانه برتری و افتخار نیست. اختلاف زبان ها، رنگ ها، پیدایش اقوام و قبائل و عشایر، شناسنامه ای طبیعی برای معارفه است. بر این اساس نه سفیدبودن برگ های شناسنامه موجب فخر و مباهات است و نه سیاه بودن آن مایه وهن است.
بخش سوم: اصل نهایی و اساسی را در کرامت ذکر می کند و می فرماید: ملاک برتری و کرامت در پیشگاه خدا تقوا است. در این آیه اصل زندگی اجتماعی تثبیت شده است زیرا فرمود: ما شما را عشیره، عشیره و قبیله قبیله قرار دادیم نه این که شما آحاد و افراد باشید.
پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه
منشأ گرایش انسان به زندگی جمعی
اگر انسان موجودی اجتماعی است و به ناچار در اجتماع زندگی می کند این سؤال مطرح می شود که منشأ گرایش به زندگی اجتماعی و جمعی چیست؟ آیا او بطبع خود متوحّش است و با دیگران می جوشد و همگام می شود تا از آن ها نفع ببرد یا طبعاً متمدن است و با دیگران می جوشد تا آن به آنها نفع برساند در این مسئله اختلاف عمیقی است که مبنا در زندگی اجتماعی چیست؟ در این رابطه سه مبنا وجود دارد.
1ـ انسان متمدن و مدنی بالطبع است، گروهی انسان ها را متمدن بالطبع می دانند و می گویند انسان دارای طبیعت تمدن گراست و از این روست که وی طالب زندگی جمعی است.
2ـ انسان مستخدم بالطبع است. استاد علامه طباطبایی در چندین موضع از تفسیر ارزش مند المیران انسان را مستخدم بالطبع می داند و نظریه متمدن بودن بالطبع انسان را مورد نقد قرار می دهد و می گوید: آدمیان می کوشند تا از دیگران بهره گیری نماید، اما چون می بیند دیگران نیز مانند سودجو هستند و در صدد بهره برداری از او بر می آیند، و تن به قانون مشترک می دهد، پس با پذیرش آن حدود سودجویی از یکدیگر را مشخص و محدود سازند و به برخورد و در نهایت نابودی یکدیگر پردازند.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه 6
موضوع بحث سلسله مقالاتی که از این پس در معرض مطالعه اهل نظر قرار می گیرد به بررسی زندگی اجتماعی آدمیان از نظر قرآن می پردازد که در این مقاله از انسان و جامعه و منشأ گرایش انسان به زندگی اجتماعی و مطالب دیگر می پردازد امید است اهل مطالعه از آن بهره لازم را ببرند. تردیدی نیست که انسان موجودی اجتماعی است و در جمع زندگی می کند. گرچه ممکن است کسی در یک دیر یا صومعه زندگی انفرادی داشته باشد اما این زندگی، انسانی یعنی مسئولانه نخواهد بود. زیرا زندگی ای انسانی است که در آن آدمی بکوشد تا دیگران را هدایت کند و یا اگر جاهل است از دیگران بیاموزد و اگر عالم است به دیگران تعلیم دهد، در حالت ضلالت از راهنمایانی هدایت جوید و در حالت هدایت. هادی گمراهان گردد. اگر تهیدستی را دید در صورت توانمندی او را یاری کند و اگر خود تهیدست است. مشکل خود را با استعانت از دیگران رفع نماید، در بیماری به پزشک مراجعه کند و اگر طبیب است خود به بالین بیماری برود و... این گونه امور لازمه زندگی انسانی است که در آن خرد منزوی یا ساکن در دیر و صومعه یافت نمی شود. انسان منزوی گرچه زندگی دارد اما زندگی او، زندگی انسانی به معنای واقعی نخواهد بود. ناگفته نماند: گاهی افراد فوق العاده ای یافت می شوند که بدون معاشرت با دیگران و یا استمداد از آن ها، به دلیل فوق العاده بودن قادر به تأمین نیازمندی های خود هستند و گاهی افرادی یافت می شود که مادون انسان های عادی می باشند و زندگی آن ها در حد زندگی حیوانی است اما این دو دسته یکی به لحاظ عظمتش و دیگری به خاطر دنائتش از موضوع بحث و مطالعه خارج هستند، زیرا آن از حد طبیعی خارج اند، اما عموم انسان ها اگر بخواهند زندگی انسانی داشته باشند که از زندگی حیوانی برتر باشد و همگام و هماهنگ با زندگی عادی انسانی لازم است با هم زندگی کنند و از تعاون و همکاری همدیگر برای رفع نیازهای خود بهره مند شوند. با توجه به مطالب مطرح شده زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن یک امر روشن و بدیهی است. |
زن و مرد مسلمان همواره در زندگي مشترك خود مي كوشند تا با معاشرت نيكو و خوشرويي و خوشگويي و مصالحه و مدارا رفتار كرده،
ناملايمات و سختيهاي خانواده را تحمل كنند. نوع گفتار و رفتار در روابط زناشويي بايد طوري باشد كه طرف مقابل را جذب و بذر محبت را در دل او شكوفا كند.
چهره در هم كشيدن، ترشرويي كردن و پيوسته دم از مشكلات و رنجهاي خانوادگي زدن، شيوه زنان و شوهران مسلمان نيست.
آنان در معاشرت خود گشاده رو، متبسم، صبور و مقاوم هستند.
قرآن در دستورات ويژه اي كه به مردان مسلمان مي دهد، معاشرت نيكو و پرهيز از سخت گيري را در ارتباط با همسرانشان يادآور شده و با عبارات
"وَلا تَعْضُلُوهُنَّ... وَعاشِرُوهُنَّ بِالْمَعرُوفِ"[2]
بر رعايت حقوق آنان تأكيد كرده است.
علي عليه السلام در باره صفات زيباي مؤمن مي فرمايد:
"بِشْرُهُ في وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ في قَلْبِهِ[3]؛ [ؤممن ] چهره گشاده و خوشروست و غم و ناراحتيهايش را در دل دارد."
پيداست كه يكي از مصداقهاي بارز اين ويژگي در نوع برخورد زن و شوهر با يكديگر بروز مي كند.
[1] بحارالانوار، ج 43، ص 131.
[2] نساء/ 19 "[براي تملك مهر آنان ] آنها را تحت فشار قرار ندهيد... و با آنان بطور شايسته رفتار كنيد."
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
رعايت حقوق مشترك
شيوه همسرداري پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در زندگي مشترك با حضرت خديجه و حضرت علي عليه السلام با حضرت فاطمه عليهما السلام و همچنين زنان و
مردان مسلمان در صدر اسلام بهترين نمونه هاي مراعات حقوق متقابل زن و شوهر در آيين متعالي اسلام است.
پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه وآله در مورد همسر با وفايش حضرت خديجه فرمود:
"خديجه زني بود كه چون همه از من روي مي گردانيدند، او به من روي مي كردو چون همه از من مي گريختند، به من مهرباني و محبت مي كرد و چون همه دعوت
مرا تكذيب مي كردند، به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي ياري ام مي داد و با مال خود كمكم مي كرد و غمها را از دلم مي زدود."
آن حضرت چنان از همسرش راضي بود كه سالها پس از رحلت حضرت خديجه مي فرمود: "من دوستان خديجه را هم دوست مي دارم."[1]
بسياري از حقوقي كه در اسلام براي زوجين معين شده و با رعايت آن كانون خانواده گرم تر و محكم تر مي شود، مشترك ميان زن و مرد است و آنان وظيفه دارند كه آنها را مراعات كنند.
امروزه بدترین تهمت ها را به اسلام عزیز میزنندوباساخت انواع واقسام فیلمها مخصوصا ازدولتهای مسیحی سعی دارند چهره اسلام را مخدوش کنند
ولی نمیدانند که در مقابل خورشید هر چه بایستند تنهاچهره انها سیاه ترمیشود لذا امیدواریم به حقیقت اسلام برسند وبیشترازاین چهره دین عیسی عزیز
راسیاه ترنکنند و همه باید بدانیم بهترین دستورالعمل برای شیرین ترین زندگی فرمانهای قران وروایات اهلبیت است که مسلمانان بارعایت انها هم خیردنیوی
می برند وهم خیراخروی که دراین چندجلسه به انها اشاره میکنیم که انشاالله باعمل به انها ازمحبت اسلامی که امرالهی است بهره مند گردیم
در اين فرصت به برخي از ويژگيهاي خانواده در پرتو قرآن و روايات مي پردازيم:
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
سیاستگذاری حول چهار محور اصلی
بنابر گفته حسن زمان وزیری، سیاستهای بخش زن قرآنی، زندگی قرآنی که جایگزین بخش خانواده شده است، عبارتند از: پرداختن ویژه به آیات قرآن کریم و روایات در موضوع زن و خانواده، ایجاد فضایی ماندگار و جذاب برای بازدیدکنندگان بخش، استفاده از قالبهای مختلف هنری به صورت ویژه برای افزایش تاثیرگذاری در مخاطب و اصلاح نگرش عمومی جامعه پیرامون ارائه الگوی شخصیت زن مسلمان.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدمقایسه نگاه قرآن و اندیشههای مادی به خانواده
موضوع خانواده از مسائل مهمی است که نه تنها در جامعه اسلامی، بلکه در تمام جوامع نقش سرنوشتسازی را ایفا میکند، خصوصاً در دنیای امروز که استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل قصد دارند با به گمراهی و فساد کشاندن و انحلال خانواده - این نهاد اساسی و مقدس - اکثر نقشههای خود را عملی کنند، این موضوع اهمیت دوچندانی را پیدا میکند.
اختصاص بیش از ۱۵۰ آیه در قرآن کریم که بطور مستقیم به موضوع خانواده پرداخته است، نشان از اهمیت زیاد این موضوع دارد. از آنجایی که خانواده، اساسیترین نهاد در جامعه اسلامی است و نیز با توجه به اینکه دشمنان برای ضربه زدن به اسلام و معارف قرآن و مبارزه با حکومت اسلامی، نقشههای زیرکانه خود را از خانه و خانواده شروع کردهاند تا تفکرات سکولار را از ریشه، جایگزین معارف ناب اسلامی و قرآنی کنند، لذا ضرورت پرداختن به موضوع خانواده خصوصاً از نگاه آیات قرآن کریم انکارناپذیر میباشد.
معرفی و ارائه الگوی جامع شخصیت زن در اسلام بهعنوان پایه و اساس یک خانواده متعادل و متعالی از اهداف بخش زندگی قرآنی خواهد بود.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید
اصول و مباني زيبايي شناسي قرآن كريم
حجت الاسلام سيد محمد علي ايازي
مقدمه
زيباشناسي، بررسي و كشف علل انبساط نفس و انفعال احساس دروني و باطني انسان و شناخت جهت جلب در قالب دانش هنر و روانشناسي است. زيباشناسي قرآن، شناسايي جمال و هنر كلام و بيان قرآن و كشف علل و عوامل تاثيرگذار در انفعال احساسات دروني و باطني انسان و كشش به آن است. اصول و مباني اين زيباشناسي، پيشفرضها و نگاههاي بنيادين شناخت زيبايي قرآن است زيرا برخي قرآنپژوهان در بررسي عامل زيبايي قرآن به فصاحت و بلاغت قرآن تاكيد كرده و همان را وسيله جذب و كشش دانستهاند، و برخي به عوامل ديگر، در صورتي كه اين كشش به عوامل گوناگوني وابسته است و نميتوان تنها به عاملي چون زيبايي واژهها و كلمات، با نوع به كارگيري و الفاض فصاحت و بلاغت آن بسنده كرد و تحريك عقل و تخيل و تمايلات عالي انساني را نسبت به اين كتاب مقدس به يك جهت محدود كرد آنچه مسلم به نظر ميرسد، ايجاد لذت و انبساط و شوق در اثر خواندن و شنيدن است، تا جايي كه ميتوان تعبير كرد: شناخت زيبايي قرآن، درك كردني و وصفناشدني استمطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید1- مقدمه
از هر گوشه و كنار محيط زندگانی ما نغمهاي برخاسته که ناشي از تضاد فكري و مكتبي است که لزوم تیز بینی و جداسازی سره از ناسره را هویدا می کند، از طرف دیگر قرآن تنها کتاب نجاتی که از طرف خداوند برای هدایت بشر نازل شده و اینک در دسترس ماست، و ما باید همچون فرزندی که با مادرش مانوس است با آن انس و الفت بگیریم. اما این انس به طور قطع مراحل و مراتبی دارد که هر فردی نمی تواد تمام آن مراحل را شناسایی کند، و کسی در این وادی موفق است که دست به دامان ائمه اهل بیت علیهم السلام بزند که همپا و همتای قرآن بوده و بهتر از دیگران به این راه ها آشنایند.
ارزش علم تفسیر
اگر ارزش هر علمى را وابسته به موضوع آن بدانیم، به یقین علم تفسیر که موضوع آن کلام خداست، از ارزشمندترین علوم است .
ارزش هر علمى به جهت ارزش موضوع آن علم است . مانند علم طب و پزشکى که در جهتحفظ و سلامتى جسم آدمى است . و همینطور دیگر علوم ...
ارزش علم تفسیر، قطعا بالاتر از دیگر علوم است زیرا موضوع آن، «کلام خدا» است که جنبه هدایت آدمى را بر عهده دارد . قرآن، یکى از موهبتهاى بزرگ خداوند است که به پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و از طریق او به امت اسلامى، ارزانى شده است . قرآن، کتاب نور و صحیفه هدایت است . اگر مسلمانان قرآن را فرا گیرند، و با معارف آن آشنا شوند، قطعا بهترین امتهاى روى زمین خواهند بود .
چنانکه امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرماید:
«تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب، و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور، و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص» (1) .
«قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودى خواهید که شفاى سینههاى بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخشترین داستانهاست» .
طبرسى مفسر بزرگ شیعه در مقدمه تفسیر خود «مجمعالبیان» مىگوید:
«... از بزرگترین امتیازاتى که خداوند به امت محمد صلى الله علیه و آله از فضیلت و کرامت (نسبتبه ملل دیگر) داده است، قرآن منزل و هدایت وحیانى است که بر پیامبر خود داده است» .
فرجالله فرج اللهی
نامها و اوصاف قرآن در قرآن و روایات
قرآن مهمترین معجزه پیامبر (ص) و آخرین کتاب آسمانی، نزد مسلمانان اهمیت و احترام بینظیری دارد؛ از این رو، برای اشاره به این کتاب الهی، از نامها، القاب و صفات متعددی استفاده شده است.
مفسر بزرگ قرن ششم، جمال الدین ابو الفتوح رازی، در مقدمه تفسیر خود 43 نام برای قرآن آورده است که بیشتر جنبه وصفی دارد. طبرسی در ~مجمع البیان~ به نامهای: 'قرآن'، 'فرقان'، 'کتاب' و 'ذکر' اکتفا کرده است. بدر الدین زرکشی نقل میکندکه حرالی کتابی در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف برای قرآن یاد آورشده است. از قاضی ابو المعالی عزیزی بن عبدالملک نیز 55 نام و عنوان برای قرآن نقل کرده است که 43 نام آن با فهرست ابو الفتوح رازی مشترک است. فیروزآبادی در ~بصائر ذوی التمییز~ ادعا میکند که برای قرآن صد اسم در قرآن کریم آمده و 94 اسم را ذکر میکند.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدعلوم قرآنی اصطلاحی است درباره مسایلی مرتبط با شناخت قرآن و شؤون مختلف آن[۱] و هدف آن شناخت همه شئون مربوط به قرآن اعم از تاریخ و تفسیر و صورت و محتوا و نهایتا استفاده بهتر بردن از قرآن در حوزه علوم شرعی و معارف دینی است[۲].
این علوم عبارتاند از
- تاریخ قرآن
- علم تفسیر
- علم قرائت و تجوید و ترتیل
- علم رسم عثمانی، یعنی شناخت چگونگی رسم الخط و املای قدیمی و ثابت قرآن مجید.
- علم اعجاز قرآن
- علم اسباب نزول
- علم ناسخ و منسوخ
- علم محکم و متشابه
- علم مکی و مدنی
- علم اعراب
- علم غریب القرآن و مفردات قرآن و وجوه و نظایر (واژگانشناسی قرآن)
- علم قصص
- فقه قرآن یا احکام قرآن
.: Weblog Themes By Pichak :.