2-مسئله رحمت عام و خاص خداوند هرگز به معناي رسيدگي نكردن به تخلفات نيست. همانگونه كه توصيف به "مالك يومالدين" (او صاحب روز جزاست) بعد از توصيف به رحمت در سوره حمد گواه اين مدعاست.
واكنشهاي مطلوبي كه از سوي علل و اسباب جهان به هنگام بياعتنايي نسبت به آنها دامان ما را ميگيرد، نوعي مجازات الهي در عالم آفرينش است. مثلا بيماري كه از مراقبت ويژه و پرهيز لازم، سرباز ميزند و بيمارياش شديد ميشود به طور خودكار محاكمه و جريمه ميشود، همين امر در مورد تمام مشكلاتي كه دامان ما را ميگيرد، صادق است و در الگوهاي مديريت اجتماعي ما نيز ميتواند به صورت يك قانون حاكم باشد.
3-قلب ما را خداوند براي اداره اين بدن از نظر تغذيه آفريده است با اينكه شبكه خونرساني بدن چنان است كه ده ميليون ميليارد سلولهاي بدن را به آساني تغذيه ميكند، اما قلب تنها با دو سه شاهرگ سر و كار دارد و به آنها در كار خود اعتماد ميكند و هرگز با تمام مويرگها ارتباط مستقيم ندارد.
اين الگوها به ما ميگويد مديريت صحيح تنها در پرتو اعتماد مستقيم، معاونان محدود مورد اعتماد است و اگر مديري بخواهد ارتباط مستقيم خود را با تمام نفرات برقرار سازد، راه خطا پيموده است و درست مثل آن است كه تمام مويرگهاي بدن، مستقيما به قلب ارتباط داشته باشند. اين اصل در مورد مديريت مغز و سلسله اعصاب نيز كاملا صادق است.
4-در تكوين نطفه انسان و تمام جانداران و بذر گياهان، نقطه شروع بسيار كوچك است اما هدف در يك مرحله بسيار بالا، با اينكه قدرت خداوند برترين قدرتهاست، اين الهامي است به همه مديران كه نقطه شروع را كوچك بگيرند و با گسترش آن به اهداف بسيار بالا برسند. مسئله آفرينش عالم هستي در چندين روز (دوران عظيمي كه هر يك ميليونها يا ميلياردها سال طول كشيده) نيز تاكيد ديگري بر اين موضوع است.
5-در مديريت الهي، اصل ساخته شدن انسانهاست و هرگونه دگرگوني را با دگرگوني انسان مرتبط ميسازد، آيات كتاب آسماني ما، شاهد زندهاي بر اين مدعاست پروردگار جهان در سوره رعد، آيه 11 ميفرمايد: "خداوند سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نميدهد مگر اينكه خودشان بخواهند."
در مديريت جوامع انساني نيز مسئله اصلي ساخته شدن انسانهاست و آنها كه تكيه اصلي را بر ابزار ميكنند، راه خطا ميپيمايند، همانگونه كه با چشم ديديم ابرقدرتهايي كه پايه تاريخ جامعه انساني را در ايدئولوژي خود بر تحول ابزار توليد قرار دادند و انسان را مقهور آن شناختند، چگونه گرفتار عواقب دردناك سوء مديريت ناشي از اين تفكر گشتند و سرانجام فروپاشي و مجازات خود را در اين جهان ديدند.
6-مسئله سازماندهي و هماهنگي را كه مديريت نقش بسيار مهمي ايفا ميكند ميتوان در جهان طبيعت و عالم خلقت به عاليترين صورت مشاهده كرد و از آن الهام گرفت.
مثلا در برابر يك حادثه ناگهاني و سخت كه براي يك انسان پيش ميآيد در يك لحظه، تمام نيروهاي جسمي و روحي او با هماهنگي خاصي بسيج ميشوند. مغز بروز حادثه را درك ميكند. يك فرمان از طريق اعصاب صادر ميشود و مقارن آن، ضربان قلب به سرعت بالا ميرود تا خون را هرچه بيشتر به مغز برساند براي اينكه عضلات كارهاي بيشتري را انجام دهند، تنفس نيز سرعت ميگيرد تا خود را با سرعت كار قلب، هماهنگ سازد، هوشياري بيشتر ميشود، چشم تيزبينتر و گوش شنواتر ميشود، معده كار خود را موقتا تعطيل ميكند و احساس تشنگي و گرسنگي كه يك عامل بازدارنده است، ناگهان از بين ميرود و جالب اينكه تمام اينها به صورت خودكار انجام ميگيرد، يعني اين وظيفه بر عهده بخش ناآگاه اعصاب گذارده شده است نه بخش آگاه.
سازماندهي و هماهنگي در مديريت نيز بايد چنين در عمق تشكلات نفوذ كند تا در برابر حوادث به صورت خودكار عمل كند، در غير اين صورت فرصتهايي كه هر لحظه آن سرنوشتساز است، ممكن است از دست برود.
7-در جهان طبيعت مجموعهها به گونهاي عمل ميكنند كه زوائد و فضولات خود را با يك "گردش دايرهاي" به "عناصر فعال" تبديل ميكنند، مثلا باران ميبارد، آبها جاري ميشود و انسانها، حيوانها و گياهان را سيراب ميكند، فاضلاب آن در زمين فرو ميرود و بار ديگر وارد اين مدار ميگردد.
مديريتهاي صنعتي بايد با الهام از اين الگوهاي طبيعي چنان كار كنند كه تمام فضولات و زبالههاي خود را بسازند و وارد مدار كنند، در غير اين صورت كمبودي در آنها وجود خواهد داشت.
بديهي است كاري كه در طبيعت در مورد آب يا مواد غذايي زمين صورت ميگيرد، اگر ميليونها سال به طول انجامد، كمترين تخريبي در محيط زيست ديده نميشود و همه سرمايههاي حياتي سالم ميماند، ولي ميبينيم كه مديريت ناقص صنعتي امروز بشر كه نتوانسته از آن درس بزرگ طبيعي الهام گيرد، روز به روز محيط زيست را ويرانتر و آينده بشر را تاريكتر ميسازد، زيرا عصر آن محدود و بازدهي آن كوتاه است. اينها الهاماتي است كه ما ميتوانيم در ابعاد مختلف مسئله مديريت از طبيعت و جهان خلقت كه بر اساس مديريت مبداء علم و قدرت عالم آفرينش اداره ميشود، بگيريم و اين يكي از ويژگيهاي مديريت اسلامي و قرآني است كه مديران را به درس خواندن در دانشگاه طبيعت ميفرستد.
ای محقیق شما که ازنیروخاصی برای ادامه دادن برهرمطلب دلخواه تان هستید.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.