منشأ گرایش انسان به زندگی جمعی
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

بر اساس این دیدگاه، انسان بالطبع متمدن و فرشته خوی نیست، انسان طبعاً جمعی زندگی می کند امّا تمدن طبیعی او نیست یعنی مدنیت اگر بمعنای دین داری یا تمدّن باشد انسان به این معنا مدنی بالطبع نیست. اما اگر به معنای شهرنشینی باشد، انسان مدنی بالطبع است. زیرا او مستخدم بالطبع است و طبیعت استخدام گری وی او را به سمت زندگی اجتماعی می کشاند و اگر انسان بالطبع مدنی می بود خواه به معنای دین دار و خواه متمدن می بایست اکثر آن ها، عادل، عالم و عاقل می بودند، در حالی که چنین نیست. انسان مستخدم بالطبع است و می خواهد دیگری را به خدمت بگیرد او بالطبع دیگران را استثمار و استعمار می کند و این استثمار و استعمار زیر پوشش استخدام است، اما چون می بیند دیگران نیز با همین سلاح به میدان آمده اند، ناچار به حکومت قانون تن در می دهد در غیر این صورت به طور طبیعی انسان قانون پذیر نبوده و علاقمند به قانون نیست.

3ـ انسان مستخدم بالطبع و مدنی بالفطرة است، بر اساس این دیدگاه انسان نه مانند فرشته اند تا نافرمانی خدا از آن ها صادر نشده و امر الهی را معصیت نکنند «لایعصون اللّه ماامرهم»(1) و نه مانند حیوان و بهایم اند که همّت او و نهایت اهتمامش شکمش باشد (نعمته بطنه) بلکه دارای دو جهت است یکی حیثیت طبیعی او که ذات اقدس اله آن جهت را به طبیعت، طین، حمأمسنون و گل ولای اسناد داده است و فرمود: «انی خالق بشراً من صلصال من حمأمسنون»(2) همانا بشری را از گلی خشک سیاه و بدبو شده خلق می کنم و فرمود: «اذ قال ربک للملائکة انی خالق بشراً من طین»(3) به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به ملائکه گفت: من بشری را از گل می آفرینم و دیگری حیثیت فرشته منشی که خداوند سبحان آن را به خود اسناد می دهد و می فرماید: «فاذاسوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»(4) هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم برای او سجده کنید و نیز فرمود: «الذی احسن کل شی ء خلقه و بدأ خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین، ثم سوّاه ونفخ فیه من روحه وجعل لکم السمع والابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون»(5) خدای سبحان همان است که هرچه را آفرید نیکو آفرید و آغاز آفرینش انسان را ازگل قرار داد، سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر خلق کرد، بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید و برای شما گوش ها و چشم ها و دل ها قرار داد، اما کمتر شکر نعمت های او را بجای می آورید.

در آیه اول سخن از افاضه روح الهی به «حضرت آدم» و در آیه دوم به «نسل او» است و در افاضه روح بنی آدم بین آدم و فرزندان او فرقی وجود ندارد. زیرا خدای سبحان پس از خلق نسل انسان از نطفه و تسویه دستگاه بدنی او از روح خود به وی اعطاء می کند بنابراین انسان اعم از آدم و نسل او همه دارای دو حیثیت هستند. از جنبه طبیعت یعنی حمأمسنون و طین بالطبع استثمارگر و استخدام گر است اما روح او مدنی بالفطره است مادامی که اسیر طبیعت نگردد و اگر در جهاد اکبر، روح او اسیر طبع و طبیعت او گردد، متوحّش بالطبع می شود و همه هوشمندی و فرزانگی های فطری را در خدمت آن قرار می دهد. به طور خلاصه چون انسان دائم در حال جهاد اکبر است باید در جامعه زندگی کند و این گرایش به جامعه فطری اوست یعنی فطرت وی او را به دین داری و تمدن فرا می خواند گرچه به لحاظ طبیعت خویش مستخدم باشد.


ای محقیق شما که ازنیروخاصی برای ادامه دادن برهرمطلب دلخواه تان هستید.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







گالری تصاویر