تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

منشأ گرایش انسان به زندگی جمعی

اگر انسان موجودی اجتماعی است و به ناچار در اجتماع زندگی می کند این سؤال مطرح می شود که منشأ گرایش به زندگی اجتماعی و جمعی چیست؟ آیا او بطبع خود متوحّش است و با دیگران می جوشد و همگام می شود تا از آن ها نفع ببرد یا طبعاً متمدن است و با دیگران می جوشد تا آن به آنها نفع برساند در این مسئله اختلاف عمیقی است که مبنا در زندگی اجتماعی چیست؟ در این رابطه سه مبنا وجود دارد.

1ـ انسان متمدن و مدنی بالطبع است، گروهی انسان ها را متمدن بالطبع می دانند و می گویند انسان دارای طبیعت تمدن گراست و از این روست که وی طالب زندگی جمعی است.

2ـ انسان مستخدم بالطبع است. استاد علامه طباطبایی در چندین موضع از تفسیر ارزش مند المیران انسان را مستخدم بالطبع می داند و نظریه متمدن بودن بالطبع انسان را مورد نقد قرار می دهد و می گوید: آدمیان می کوشند تا از دیگران بهره گیری نماید، اما چون می بیند دیگران نیز مانند سودجو هستند و در صدد بهره برداری از او بر می آیند، و تن به قانون مشترک می دهد، پس با پذیرش آن حدود سودجویی از یکدیگر را مشخص و محدود سازند و به برخورد و در نهایت نابودی یکدیگر پردازند.


مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد


پدید آورنده : تدوین و نگارش: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور آیة اللّه جوادی آملی ، صفحه 6

موضوع بحث سلسله مقالاتی که از این پس در معرض مطالعه اهل نظر قرار می گیرد به بررسی زندگی اجتماعی آدمیان از نظر قرآن می پردازد که در این مقاله از انسان و جامعه و منشأ گرایش انسان به زندگی اجتماعی و مطالب دیگر می پردازد امید است اهل مطالعه از آن بهره لازم را ببرند.

تردیدی نیست که انسان موجودی اجتماعی است و در جمع زندگی می کند. گرچه ممکن است کسی در یک دیر یا صومعه زندگی انفرادی داشته باشد اما این زندگی، انسانی یعنی مسئولانه نخواهد بود.

زیرا زندگی ای انسانی است که در آن آدمی بکوشد تا دیگران را هدایت کند و یا اگر جاهل است از دیگران بیاموزد و اگر عالم است به دیگران تعلیم دهد، در حالت ضلالت از راهنمایانی هدایت جوید و در حالت هدایت. هادی گمراهان گردد. اگر تهیدستی را دید در صورت توانمندی او را یاری کند و اگر خود تهیدست است. مشکل خود را با استعانت از دیگران رفع نماید، در بیماری به پزشک مراجعه کند و اگر طبیب است خود به بالین بیماری برود و... این گونه امور لازمه زندگی انسانی است که در آن خرد منزوی یا ساکن در دیر و صومعه یافت نمی شود. انسان منزوی گرچه زندگی دارد اما زندگی او، زندگی انسانی به معنای واقعی نخواهد بود.

ناگفته نماند: گاهی افراد فوق العاده ای یافت می شوند که بدون معاشرت با دیگران و یا استمداد از آن ها، به دلیل فوق العاده بودن قادر به تأمین نیازمندی های خود هستند و گاهی افرادی یافت می شود که مادون انسان های عادی می باشند و زندگی آن ها در حد زندگی حیوانی است اما این دو دسته یکی به لحاظ عظمتش و دیگری به خاطر دنائتش از موضوع بحث و مطالعه خارج هستند، زیرا آن از حد طبیعی خارج اند، اما عموم انسان ها اگر بخواهند زندگی انسانی داشته باشند که از زندگی حیوانی برتر باشد و همگام و هماهنگ با زندگی عادی انسانی لازم است با هم زندگی کنند و از تعاون و همکاری همدیگر برای رفع نیازهای خود بهره مند شوند. با توجه به مطالب مطرح شده زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن یک امر روشن و بدیهی است.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد
معاشرت نيكو

زن و مرد مسلمان همواره در زندگي مشترك خود مي كوشند تا با معاشرت نيكو و خوشرويي و خوشگويي و مصالحه و مدارا رفتار كرده،

ناملايمات و سختيهاي خانواده را تحمل كنند. نوع گفتار و رفتار در روابط زناشويي بايد طوري باشد كه طرف مقابل را جذب و بذر محبت را در دل او شكوفا كند.

چهره در هم كشيدن، ترشرويي كردن و پيوسته دم از مشكلات و رنجهاي خانوادگي زدن، شيوه زنان و شوهران مسلمان نيست.

آنان در معاشرت خود گشاده رو، متبسم، صبور و مقاوم هستند.

قرآن در دستورات ويژه اي كه به مردان مسلمان مي دهد، معاشرت نيكو و پرهيز از سخت گيري را در ارتباط با همسرانشان يادآور شده و با عبارات


"وَلا تَعْضُلُوهُنَّ... وَعاشِرُوهُنَّ بِالْمَعرُوفِ"[2]

  

بر رعايت حقوق آنان تأكيد كرده است.

علي عليه السلام در باره صفات زيباي مؤمن مي فرمايد:

"بِشْرُهُ في وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ في قَلْبِهِ[3]؛ [ؤممن ] چهره گشاده و خوشروست و غم و ناراحتيهايش را در دل دارد."

پيداست كه يكي از مصداقهاي بارز اين ويژگي در نوع برخورد زن و شوهر با يكديگر بروز مي كند.





[1] بحارالانوار، ج 43، ص 131.
[2] نساء/ 19 "[براي تملك مهر آنان ] آنها را تحت فشار قرار ندهيد... و با آنان بطور شايسته رفتار كنيد."

 

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

اصول و مباني زيبايي شناسي قرآن كريم‌

حجت الاسلام سيد محمد علي ايازي‌

مقدمه

زيباشناسي، بررسي و كشف علل انبساط نفس و انفعال احساس دروني و باطني انسان و شناخت جهت جلب در قالب دانش هنر و روانشناسي است. زيباشناسي قرآن، شناسايي جمال و هنر كلام و بيان قرآن و كشف علل و عوامل تاثيرگذار در انفعال احساسات دروني و باطني انسان و كشش به آن است. اصول و مباني اين زيباشناسي، پيش‌فرضها و نگاههاي بنيادين شناخت زيبايي قرآن است زيرا برخي قرآن‌پژوهان در بررسي عامل زيبايي قرآن به فصاحت و بلاغت قرآن تاكيد كرده و همان را وسيله جذب و كشش دانسته‌اند، و برخي به عوامل ديگر، در صورتي كه اين كشش به عوامل گوناگوني وابسته است و نمي‌توان تنها به عاملي چون زيبايي واژه‌ها و كلمات، با نوع به كارگيري و الفاض فصاحت و بلاغت آن بسنده كرد و تحريك عقل و تخيل و تمايلات عالي انساني را نسبت به اين كتاب مقدس به يك جهت محدود كرد آنچه مسلم به نظر مي‌رسد، ايجاد لذت و انبساط و شوق در اثر خواندن و شنيدن است، تا جايي كه مي‌توان تعبير كرد: شناخت زيبايي قرآن، درك كردني و وصف‌ناشدني استمطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
تاريخ : برچسب:, | | نویسنده : عبدالنصیر همدرد

1- مقدمه

از هر گوشه و كنار محيط زندگانی ما نغمه‌اي برخاسته که ناشي از تضاد فكري و مكتبي است که لزوم تیز بینی و جداسازی سره از ناسره را هویدا می کند، از طرف دیگر قرآن تنها کتاب نجاتی که از طرف خداوند برای هدایت بشر نازل شده و اینک در دسترس ماست،  و ما باید همچون فرزندی که با مادرش مانوس است با آن انس و الفت بگیریم. اما این انس به طور قطع مراحل و مراتبی دارد که هر فردی نمی تواد تمام آن مراحل را شناسایی کند، و کسی در این وادی موفق است که دست به دامان ائمه اهل بیت علیهم السلام بزند که همپا و همتای قرآن بوده و بهتر از دیگران به این راه ها آشنایند.

مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانید

ادامه مطلب
صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 16 صفحه بعد
گالری تصاویر